دکتر فرهنگ عسگری متخصص جراحی استخوان و مفاصل «ارتوپدی»، از جمله پزشکان لرستانی است که ترجیح داده تا در سرزمین پدری بماند و علاوه بر هماستانیهای خود، به سایر هموطنان نیازمند به درمان کمک کند. این گزارش، مشاهدات خبرنگار شاپورخواست از یک روز کاری او است.
به گزارش شاپورخواست، نخستین بار نام دکتر فرهنگ عسگری را، در جستجو برای جراحی مفصل زانوی پدر، شنیدم.
به اتفاق خانواده، بسیار تحقیق کردم تا به گزینهای بهتر برای انجام عمل جراحی پدر تن دهیم اما، هر چه میگشتیم، دست آخر به نام دکتر فرهنگ عسگری میرسیدیم.
از تهران گرفته تا اصفهان، از همدان تا دیگر همسایه لرستان یعنی استان کرمانشاه، هر مطبی که رفتیم دلگرم نشدیم تا سرانجام خود را مقابل مطب دکتر فرهنگ عسگری در خرمآباد خودمان یافتیم.
وارد مطب که شدیم، دکتر با قدی بلند، اندامی تراشیده، لباسی ساده و چهرهای سادهتر اما مصمم و جدی با عینکی بر چشمان، پشت میز طبابت نشسته بود. پس از ویزیت پدر، چند باری جهت اقدامات مورد نیاز اولیه، به چند مرکز پاراکلینیکی هدایت شدیم و دست آخر، با تصاویر تخصصی ثبت شده خود را به مطب فرهنگ عسگری رساندیم.
از جزئیات حضور که بگذریم، به جهت انحراف عجیب پای چپ پدر (پرانتزی شدن پا) و مشکلات عدیده در پای راست، در تعامل با مجموعه کالا و تجهیزات پزشکی محمدی، سرانجام پس از تامین قطعات مورد نیاز، روز جمعه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۲ به عنوان روز موعود جهت عمل جراحی اعلام شد.
برای انجام امور بستری هم به بیمارستان خصوصی شفا که آن نیز از قضا توسط همشهری خودمان دکتر روحالله فکوری احداث و راهاندازی شده و در همین سالهای اخیر توسعه قابل توجهی هم یافته مراجعه کردیم.
اگر چه به دلیل ۷۸ سالگی پدر، ریسک عمل بالا بود و لحظات برای من و خانواده لحظههایی سرشار از دلهره مینمود اما، خرسند بودم که نیاز پدر منِ لر بچهی خرمآبادی را پزشک خرمآبادی و رئیس بیمارستان خرمآبادی و کادر درمانی لرستانی مرتفع میکند. آخر خاطرات درمانی دوران کودکی ما با پزشکان هندی و پاکستانی مقیم خرمآباد رقم خورده بود. اگرچه یاد دکتر هوشنگ اعظمیها و دکتر هوشنگ بنانها و عنایت مستدام دکتر فتحاله شفیعزادهها و … تا همیشه محترم و گرامی است.
باری، پس از انجام امور بستری، ساعت ۱۰ صبح بود که فرهنگ عسگری وارد اتاق عمل شد و کادر درمانی، پدرم عبدالرحیم ساکی (پیشکسوت فرهنگ و هنر لرستان) را به اتاق جراحی فراخواندند. بیرون اتاق عمل، خیل اقوام جمع شده بودند و بسیاری از آنان در لابی بیمارستان انتظار میکشیدند. در پذیرش اتاق عمل اما تنها من بودم و من. خواهران من هم با نگاهی نگران، گاهی از لابلای در، گفتوگوی من و کادر درمان را نظاره میکردند.
نوبت به امضا و تسلیم رضایتنامه جهت انجام عمل جراحی رسید. در آن برگه رضایت دادم که هر اتفاقی در حین عمل حادث شود، هیچ مسوولیتی بر عهده پزشک و کادر بیمارستانی نیست. اگرچه در واقع راضی به امضای آن برگهها نبودم اما، با سکوتی که همه فریاد بود و با بغضی در گلو، واژه به واژه مواردی که دختر پرستار جوان میگفت را نوشتم و امضا کردم، غیر از این کاری از من بر نمیآمد، روال کار همین بود که کردم. پس دل گره زدم به قدرت خداوندی و دستان توانای دکتر فرهنگ عسگری که وصف اعمال جراحی خارقالعاده، اما تبلیغ نشده او را شنیده بودم.
روز جمعه بود، پس به محوطه بیمارستان شفا خرمآباد رفتم و در خلوتی محوطه پشتی، یک دل سیر گریستم و ملتمسانه از خدای بزرگ و حضرت ولیعصر (عج) که روزش بود خواهش کردم که خیر و خوشی را برای من و خانوادهام رقم بزند و پدر را صحیح و سالم از اتاق عمل تحویل بگیریم.
ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه بود که رئیس اتاق عمل، از انتقال پدر به واحد مراقبت پس از بیهوشی «ریکاوری» خبر داد. پرسشهای همیشگی همراهان شروع شد. هر کدام از ما سوالی میکرد، ماحصل پرسشها این بود که حال عبدالرحیم ساکی چطور است؟!. با شرح پیشین، گویی پاسخ مشخص بود، «عمل جراحی موفقیت آمیز بود و حال بیمار خوب و مساعد است».
دعاها مستجاب شده بود. خدای بزرگ و امام رضا (ع) و امام زمان (عج) صدای من و ما را شنیده بودند و دکتر فرهنگ عسگری را یاری کرده بودند تا عمل با موفقیتی شگفتانگیز به پایان برسد.
در اتاق استراحت پزشکان به دیدار دکتر عسگری رفتم، با وقار همیشگی روی صندلی نشسته بود و تلفن همراهش را بازدید میکرد. برای اطمینان خاطر از اظهارات رئیس اتاق عمل، از کیفیت عمل جراحی پرسیدم، اعلام رضایت کرد و حرفهای آقای طاهری را مهر تایید زد. با خوش طبعی جملهای گفت و مرا دل گرم، نزد پدر فرستاد. شکر خدا حال پدر خوب بود اما درد آن عمل سنگین، علیرغم سفارش کیسه موسوم به کیسه درد و اتصال آن به ورید، امانش را بریده بود.
صبح روز بعد از عمل، دکتر فرهنگ عسگری برای عیادت «ویزیت» پدر به بخش مراقبتهای ویژه icu بیمارستان شفا آمد. هنگام بازدید محل جراحی، در کلامی کوتاه گفت: «به به، عالی، عالی.».
پدر که روی تخت دراز کشیده بود و چیزی نمیدید، با شنیدن کلمات کوتاهِ دکتر به وجد آمد و دلگرم شد تا آنجا که ضمن تحسین مداوم دکتر عسگری، از وی و انجام عمل موفقیتآمیزش به تکرار تقدیر کرد.
بیایید قدر دکتر فرهنگ عسگری و امثال او را بیشتر بدانیم
امروز ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی است و منِ نگارنده در کنار پدرم که دوران بهبودی و نقاهت را طی میکند نشستهام، از این رو بر آن شدم تا به رسم قدردانی، به تبیین آنچه گذشت بسنده کنم و از اغراق و بیشگویی پرهیز، تا بیماران نیازمند به جراحی استخوان و مفاصل و در مجموع «ارتوپدی»، بدانند که دکتر فرهنگ عسگری، لرزادهای متخصص، متعهد، کاربلد و کاردان است که ماندن در سرزمین اجدادی و خدمت به هماستانیها و هموطنان خود، علیرغم همه کاستیها و ناملایمات را به رفتن پایتخت و کلانشهرها و مهاجرت به دیگر کشورها ترجیح و برتری داده، تا لرستانی، لر زادگی و لریاتی بودن را ترجمان کند.
باشد که قدر دکتر فرهنگ عسگری و دیگر ظرفیتهای علمی و تخصصی شهر و دیارمان را بیش از پیش بدانیم. عمرشان دراز باد، انشاالله.
انتهای پیام/ امین ساکی
دکتر فرهنگ عسگری اصالتا دلفانی است و تا پایان دوره راهنمایی در نورآباد تحصیل میکرد ، بسیار با تجربه و در حرفه خود سرآمد است ، ان شاالله خدا بهشون خیر و برکت عطا کند .
دکتر فرهنگ عسگری اصالتا دلفانی است و تا پایان دوره راهنمایی در نورآباد تحصیل میکرد ، بسیار با تجربه و در حرفه خود سرآمد است ، ان شاالله خدا بهشون خیر و برکت عطا کند .
سلام برای این دکتر با وقار و متخصص ارزوی سلامتی وتندرستی و توفیق خدمت به مردم ارزومندم .اری خرم اباد دکترهای متخصص و مرومی که تا پایان خدمت به فکر مردم و بیماران بودهاند زیتد داشته همچون پزشکانی که اقای ساکی برشمارند و همچنین دکتر فرید دکتر طغیانی دکتر برزویه دکتر قنبری ودکتر فروزانفردکتر رضا جواهری وسایر اطبایی که در این دیار مَعشغول خدمت به خهمشهریان و هم استانیهایشان هستند موفق و سرافراز باشند.
تعهد وتخصص وایمان بکار دکتر فرهنگ عسکری بستگی به اصالت خانواده ایشان دارد..که چنین شخص با نجابت ومتواضع وفروتنی و متعهدب را تحویل جامع داده اند..مکتب خانواده از مکتب درس ودانشگاه در وحله اول می باشد..
قدر سرمایه های بی بدیل لرستان را بدانیم .
اینجا درخصوص لقمه حلال دیگراعتقادصددرصددارم پدری که نان حلال به فرزندانش داد همه موفق ازحمیدفرزنداول خانواده که همکلاس بودیم تالاب اخرهمه موفق وسرامد